آرادآراد، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره
آوینآوین، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

مادرانه ای برای پسرم

مممما مما

1393/4/11 22:04
نویسنده : ناهيد
595 بازدید
اشتراک گذاری

1- 

- ممم مممممم مممممما مممممممممممممممما !

از دیروز جادویم میکند مسخ میشوم و از خود بی خود . نمی دانید یعنی همه مادر ها میدانند و من نمیدانستم چه شیرین لحظه ای است آنگاه که پسرک هشت ماه و نیمه ام ما ماما بنامد ، جست و جویم کند و بی تاب آغوشم باشد . دیروز به نگار میگفتم این روزهای مادرانه چنان شیرین اند که گاهی فکر میکنم خوابم مگر این همه خوشی یکجا امکان دارد ، حتما همین الانهاست که زنگ ساعت از خواب بیدارم کنه که پاشو لنگه ظهره به کلاست دیر میرسی ! خدایا بزرگیت رو شکر

2- شیرین پسرم اینروزها به دستش را به میز ، مبل و هر چه که فکرش را بکنید میگیرد و به خوبی می ایستد و بعد هم با احتیاط خم میشود و به خوبی مینشیند . اگر دستش را کاناپه بگیرد به خوبی ار این سر کاناپه تا آن سرش را قدم زنان میرود تا به کنترل تلویزیون برسد ( آیکون قهقهه)!

گفته بودم خدایا چاکرتم !

 

پسندها (2)

نظرات (3)

عاطفه مامان ستیا
13 تیر 93 12:01
عزیزم بهت تبریک میگم برای احساس این لحظهمنم اولین بار که از ستی جانم شنیدم خیلی ذوق زده شدمواقعا احساس زیباییهخدا آراد جونو واست نگهداره من که بعضی وقتا این ترانه رو واسه خودم زمزمه میکنم که : منو اینهمه خوشبختی محاله محالهههههه
ناهيد
پاسخ
په خوب حال دلت رو میفهمم محاله محالهههه
✿مامان آروشا✿
16 تیر 93 14:17
ناهید جان کاملاً میتونم درکت کنم که چه حالی شدی. من هم اولین باری که آروشا بهم گفت مامان رو هیچوقت یادم نمیره. احساس وصف ناشدنیه. حالا هر روز که میگذره لذت بخش تر و شیرین تر میشه. قربون آراد گلم برم که انقدر آقا شده و داره سعی میکنه کم کم مستقل بشه. روی ماه هردوتون رو می بوسم و به خدا می سپارمتون.
ناهيد
پاسخ
مرسي عزيز دلم
دختر آسموني
4 آبان 93 12:57
چه خوب احساست رو بيان كردي.نوش جانت لحظه هاي ناب مادرانه.