مممما مما
1-
- ممم مممممم مممممما مممممممممممممممما !
از دیروز جادویم میکند مسخ میشوم و از خود بی خود . نمی دانید یعنی همه مادر ها میدانند و من نمیدانستم چه شیرین لحظه ای است آنگاه که پسرک هشت ماه و نیمه ام ما ماما بنامد ، جست و جویم کند و بی تاب آغوشم باشد . دیروز به نگار میگفتم این روزهای مادرانه چنان شیرین اند که گاهی فکر میکنم خوابم مگر این همه خوشی یکجا امکان دارد ، حتما همین الانهاست که زنگ ساعت از خواب بیدارم کنه که پاشو لنگه ظهره به کلاست دیر میرسی ! خدایا بزرگیت رو شکر
2- شیرین پسرم اینروزها به دستش را به میز ، مبل و هر چه که فکرش را بکنید میگیرد و به خوبی می ایستد و بعد هم با احتیاط خم میشود و به خوبی مینشیند . اگر دستش را کاناپه بگیرد به خوبی ار این سر کاناپه تا آن سرش را قدم زنان میرود تا به کنترل تلویزیون برسد ( آیکون قهقهه)!
گفته بودم خدایا چاکرتم !