من و او
درست از لحظه ای که چشمانش را صبح باز میکنه درست تا لحظه ای که شمگاهان به خواب میره با منه ! هیچ کس به اندازه من اون رو نمیشناسه هر عهن گفتنش برا من معنی داره ، میدونم کی خسته است ، کی تشنه است ، کی حوصله اش سر رفته، کی آغوش من رو می خواد،، کی آب بازی می خواد ،کی دوست داره رو صندلی غذاش بشینه غذا بخوره ،کی باید تمام خونه رو دنبالش بدوم تا لقمه لقمه غذا دهنش کنم ،با چی گریه اش بند میآد ،با چی هیجان زده میشه ،چه کاری رو دوست داره و چه کاری رو دوست نداره .من اون رو میشناسم ! اون پاره تنمه ، اون گرمای قلبمه !
خدایم در همه احوال نگهدارتو باشد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی