آرادآراد، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره
آوینآوین، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 8 روز سن داره

مادرانه ای برای پسرم

بر دامنم پروانه ها پرواز میکنند

1394/11/16 10:42
نویسنده : ناهيد
445 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

 

 

 

سلام سلام

ده ماه میشه که اینجا هیچ ننوشتم حتی ماه به ماه صفحه ام رو باز هم نمیکردم .

درسته که خیلی خیلی درگیر بودم اما این امر یقینا دلیل اصلی ننوشتنم نبوده  به هر حال دیروز که اینجا رو خوندم فکر کردم چقدر خوبه اینجا رو دارم چقدر خوبه که انقدر با جزئیات نوزادی تا هفده ماهگی آراد رو ثبت کردم و چقدر حیف که برای دخترکمان چنین ثبت وقایعی نداشته باشم . درسته آوین خانم ما در ساعت یازده و ده دقیقه شب بیست و چهارم آبان ماه هزاروسیصد و نود چهار در بیمارستان خاتم الانبیا بدنیا آمد و زندگی ما را روشن تر کرد .

آوین با بیست و پنج ماه فاصله از آراد بدنیا آمد .

دخترک شیرین و دو ماه و بیست روزه ما برای چهره های آشنا لبخند میزنه به خوبی گردن میگیره و وقتی میذاریمش روی سینه چند دقیقه ای تحمل میکنه گردنش رو کمی بالا میاره و بشدت پا میزنه تا چند سانتی بتونه جلو بره .

پسرک از جان عزیزترم مایه غرور و افتخار منه پسرک مهربان، دلنشین، شیطانف پر جنب و جوش که اصلا اصلا حسادت بلد نیست . روزی که همراه با آوین از بیمارستان به خانه آمدم چنان استقبال گرمی از خواهرش کرد که گویا من هر روز با یک نوزاد وارد خانه میشدم . آراد جانم می خواهم روزی که این صفحه رو خوندی بدونی که حتی وقتی به تو فکر هم میکنم اشک در چشمم میگردد ، آرام جانم ،آرادم .

پسندها (2)

نظرات (1)

✿مامان آروشا✿
10 اسفند 94 9:57
سلام عزیز دلم. خوش اومدی. قدم نورسیده مبارک. همین الان که دارم برات مینویسم. اشک توی چشمام جمع شده. چقدر زیبا نوشتی. چقدر دلم خواست. قربون آراد و آوین گلم برم. هردو رو میشه از توی نوشته هات به خوبی حس کرد. خدا این فرشته های کوچولو رو حفظ کنه. ناهید جون خیلی خوشحالم که به خوشی و سلامتی دختر گلت رو بدنیا آوردی. باز هم به من سر بزن. خیلی دوستتون دارم. به خدا می سپارمتون.