درد
گرفتن ناخن های آراد از اون وظایفی بود که از ابتدا بر عهده پدر خانواده افتاد به قول خودش کسی که از بچه های انقدری رگ میگیره دیگه ناخن گرفتن که کاری نداره . به هر حال روند کار همیشه این جوریه که من وقتی به آراد شیر میدم و آراد تو آغوشم به خواب میره سهیل هم میاد و انگشت ها رو دونه دونه میبوسه و ناخنش رو میگیره آخرین بار سعی کرد ناخن ها رو به اصطلاح خودمون از ته بگیره که گوشت دستش رو هم گرفت آراد هم جیغش به آسمون رفت . تا شب یکی دوبار انگشتش رو توی دهنش کرد و جیغش هوا رفت و بعد از اون دیگه اون دستش رو تو دهنش نمیکرد .با خودم فکر کردم که درد چه راهنمای خوبیه .
ما از درد هایمان می آموزیم مادر با همه دردهایی که تو خواهی کشید من هم درد خواهم کشید و خیلی هم متاسفم اما مامانی تو خودت باید جهان رو کشف کنی و ازش بیاموزی. این فرصت توئه .
چند روزیه دیگه جرات نمیکنم حتی برای یک لحظه آراد رو تنها بذارم رو تخت به ثانیه ای جفت پاشو میاره بالا گردنش رو بلند میکه و غلت میزنه . عاشقتم وروجک.