آرادآراد، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 22 روز سن داره
آوینآوین، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره

مادرانه ای برای پسرم

فرصت کوتاه بود و سفر جانکاه بود اما یگانه بود و هیچ کم نداشت.

1392/11/15 16:16
نویسنده : ناهيد
426 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز. ساعت چهار و نیم.  داشتم چای دم میکردم و آراد توی کریرش توی آشپزخانه بود که تلفن زنگ خورد مادرم بود از خونه ملک جونم تماس می گرفت گفت نانی جان ناراحت نشیا ، زن عموت فوت کرده اند .زن عموی عزیزم در پی یک سرماخوردگی ساده و ریشه دار شدن این مشکل در ساعت هفت و نیم صبح جمعه به خواب رفت و تسلیم نیروی عظیم حیات شد ، دارم فکر می کنم به یک انسان که تا چند لحظه قبل بوده و حالا نیست و از حالا به بعد همه چیزش خاطره است همه حرف هایی که زده و همه کار هایی که کرده برای ما دیگر خاطره است ، خاطره هایی که بسیار قدرتمندند از زنده بودن هم قدرتمند تر چون علی رغم رفتن زن عمویم هنوز هم هستند و هنوز با ما زندگی می کنند . انگار که گذشته یک بخشی از ماست که در یک جایی جریان دارد، جایی که ما نیستیم، در آن دخل و تصرف نداریم ولی در درون ما جاری است.این که چرا انقدر دیر از این اتفاق خبر دار شدم به یک سری روابط پیچیده و رو به زوال مربوط است که برایش فقط  می توانم متاسف باشم.شاید روزی از این بنیان های رو به زوال خانوادگی بیشتر نوشتم .شاید .

این روز ها ذهنم خیلی آشفته است آشفته درس هایم . بچه های کلاس یک مرتبه بدون هیچ هماهنگی تصمیم گرفته اند تا قبل از عید امتحان جامع بدهند و من مانده ام و دو هفته وقت و دو مقاله نیمه کاره . محتاج کمی وقتم و دعاهای همه تان .

پسر شیرین تر از عسلم این روز ها تمام وقتم را میگیری و شب ها وقتی می خوابی خسته تر از آنم که بتوانم حتی صفحه ای درس بخوانم . گاهی به خودم می گویم این وسط درس خوندنت دیگه چیه . اما  درست در همون لحظه از خودم می پرسم درست سه سال دیگر در چه موقعیتی هستم . خلاصه اینکه دغدغه های یک مادر در دنیای امروز خیلی خیلی پبچیده است و درست به همین دلیل تصمیم به مادر شدن خیلی سخت تر از پدر شدن است .

آراد چند روزی هست که زبونش رو کشف کرده مرتب زبونش  رو از دهنش بیرون میاره . چیز با مزه دیگر این که به هر چیزی که من می خورم علاقه نشون میده بخصوص به چای . هر وقت چای می خورم لب هاش رو غنچه میکنه انگار می خواد هورتی چایی رو بالا بکشه . ای جانم ای جان شیرینم . ارادم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

عاظفه مامان ستیا
17 بهمن 92 20:28
خیلی ناراحت شدم خدا بیامرزتشون
ناهيد
پاسخ
مرسي عاطفه جان
عاظفه مامان ستیا
20 بهمن 92 14:55
biya dggggggggggg
ناهيد
پاسخ
امدم عزيزم