آرادآراد، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره
آوینآوین، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره

مادرانه ای برای پسرم

باباجان

1392/11/3 11:33
نویسنده : ناهيد
267 بازدید
اشتراک گذاری

... و برگشتیم .

پسرم دوباره روز اول برگشتنمان به شما سخت گذشت ، هنوز نمی فهمم مشکل این وسط کجا ست. شما طول می کشه که به محیط عادت کنید یا من انقدر درگیر جابجا شدنم که از شما غافل می شم ، به هر حال هر چه بود همون روز اول بود و زندگی داره به روال گذشته جاری می شه و سهم من از این جریان عظیم شاهد بودن است بر تغییرات شما و این که هر روزت عزیزترینم با روز قبل فرق داره و دوست دارم بتونم همه این تغییرات رو توی قلبم برا همیشه ضبط کنم .

دیروز هم پدر بزرگتان اومدن تهران پیش ما . چقدر رابطه تو با پدر بزرگت عاشقانه است یک عاشقانه آرام و چقدر تو در آغوشش آرامی.

باید از پدر شوهرم ، مردی که تجسم شرافت است بیشتر بنویسم. هرگز ندیدم چیزی جز نیکی از ذهن این مرد بگذرد . همیشه و همه جا حاضر است و در سکوت نظاره گر و هر زمان که همه چیز سخت باشد سخت تر از توانمان، دست هایش همیشه یاری رسانند .نه برای من! نه برای فرزندانش !که برای همه . نمی دانم چگونه می شود انقدر خوب بود و کم توقع .

بعد از تولد آراد دو ماه تمام پیش من ماند و من یک مادر بی تجربه بدون کمک و یاری حتی سهیل چقدر نیازمند یاری اش بودم . وقتی بعد از دو ماه رفتیم اصفهان و با ما بر نگشت تا تهران بغض داشتم خانه مان بدون پدر شوهر ساکت و صبورم یک خالی بزرگ بود . باباجان همیشه سلامت باشی سایه ات بالای سر همه ما . پسرم چقدر خوشبختی ...

.

گاهی به شوخی به سهیل میگم تو یه همچین پدری داشتی این از آب در آمدی وای از پسر ما .....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

عاطفه مامان ستیا
4 بهمن 92 0:27
سلام عزیزم ستیا هم همینطور بود هر وقت میرفتیم شمال و برمیگشتیم تهران یه چند روزی طول میکشید که با محیط اخت شه پدر شوهر هم خدا براتون نگهدارهههههراستی اگر فضولی نیست چون از چندتا شهر اسم بردی کنجکاو شدم بدونم که کجایی هستین؟شوهری ازتون دوره؟ البته اگه دوست داشتب بجواب
ناهيد
پاسخ
سلام عاطفه جان قصه زندكي ما هم جلاله شايد يه باريه مطلب كامل راجع بهش نوشتم ولي عجالتا اينكه من اصالتا شيرازي زاده در تهرانم همسرم يك بختياريه زاده در تهران ، خانواده آش در واقع خواهر شوهر و بدر شوهرم اصفهان زندكي ميكنند. اقا سهيل ما هم در حال كذراندن دوره طرح تخصصش هست با كلي مصيبت بعد از يك سال ترك طرح كردن و اينا ... بعد از تولد اراد از يه جايي تو استان جهار محال و بختياري منتقل شد ساوه . تقريبا در طول يك ماه ١٧- ١٨ شب رو بايد ساوه باشه
عاطفه مامان ستیا
4 بهمن 92 22:32
وای چه جالب از همه جای ایران هستیناااااااااالبته منم شمالیم ازدواج که کردم چون شوهرم تهرانیه مجبور به ترک دیار شدم واومدم تهران
سحر
4 بهمن 92 22:40
خدا پدر شوهر گرامیتو واست نگه داره عسلم.... از چهره شو ن پیداست که چقدر بزرگوارن..... امیدوارم آرادی زیر سایه پدر و پدر بزرگش بزرگ بشه
ناهيد
پاسخ
ممنون سحر عزيزم
مامان محیا
5 بهمن 92 19:36
سلام عزیزم خدا پسر گلت رو برات حفظ کنه ماشالله انشالله پدر شوهر خوبتم همیشه سایش بالای سرتون باشه منم خیلی پدرشوهرمو دوست دارم
ناهيد
پاسخ
سلام محيا جون ممنونم عزيزم خدا بدر شًوهر شما را هم براتون سلامت حفظ كنه